Thursday, June 20, 2013

خونه

يک خونه که درش پوسيده، ديواراش که کنده کنده شده پر از تار عنکبوته، پنجره های قديميش زنگ زده
صدايی از توش در نمياد، حتی ديگه جونورها هم جرعت رفتن به توی خونه رو ندارن
اين خونه رو زمان ساخته ، نه انسان
گاهی يه بار بارون ميآد، ولی رنگ و روش شسته نميشه، با اون خاکی که روش نشسته فقط گلی ميشه
از همهء موقعه ها براش قشنگتر وقتيه که باد ميآد
باد ميآد و پنجره هاش به لرزه در ميآن
اگر هم که باد قوی باشه، يه چيزی رو از توی خونه ميکنه
وقتی پنجره ها ميشکنن حس خوبی ميده، آدما بر ميگردن و با ترس به خونه نگاه ميکنن
دوباره ديده شدن براش بهترين حسه

No comments:

Post a Comment