عاقلی ديدم نادان ، شنوايی ديدم کر، بينايی ديدم کور، قادری ديدم عاجز، آدمی ديدم عاشق
و مردی که ميخواست نادان و کر و کور و عاجز و عاشق باشد
و از بخت روزگار در خم اوّل کوچه ، عاقل ماند
و مردی که ميخواست نادان و کر و کور و عاجز و عاشق باشد
و از بخت روزگار در خم اوّل کوچه ، عاقل ماند
No comments:
Post a Comment