گفته های مکتوب يک بلغورگوی دوپا
Wednesday, June 19, 2013
ابر سياه بد ريخت
اينقدر بارونش قابل لمس بود که ديگه نمی تونست به ياد بياره اين همه زندگی توی ابر های سياه بوده
(چقدر زيبا گريه ميکنن ابرهای سياه و زشت)
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment